بدون تردید مسئله فساد، از جمله مواردی بوده که تقریبا تمام جوامع و دولتها، اعم از عقب مانده، در حال توسعه و توسعه یافته به نوعی با آن دست به گریبان بوده و اقدام به اجرای اصلاحات ساختاری و برنامههای متناسب با شرایط جامعهشان کردهاند. میزان فساد، تبدیل به یکی از شاخصهای سنجش حکمرانی مطلوب شده است. برخی نویسندگان نیز به رابطه بین فساد، نابرابری و نیز شاخصی برای سنجش آزادی و دموکراسی معتقد هستند.
مطالعات نگارنده نشان می دهد بین ادراک فساد و سرمایه اجتماعی و اعتماد به خصوص به دولتها، رابطه معناداری وجود دارد. البته بین واقعیت فساد و ادراک فساد، متغیرهای مداخلهگر زیادی در کشور ما وارد شده اند که این متغیرها، در حقیقت فساد را دچار پیچیدگی بیشتری کرده اند.
این پادکست میکوشد که واکاوی چرایی ناکامی در مبارزه با فساد مورد بحث قرار دهد..